بال هایم را چیدند
شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ
قبل ترها یک معلم زیستی داشتم که در انتخاب و شکل گیری عشقم به پزشکی بی تاثیر نبود.
او اما یک روز یک قیچی بزرگ به دست گرفت و شروع کرد به چیدن بال هایم.اولین کسی بود که شروع کرد ،که درد قیچی اش مثال زدنی بود.
بعدترش این رویه چیدن مورد توجه همگان قرار گرفت و هی پیشرفت کرد و هی من بی بال تر شدم ، با مرگ دوستم خیلی چیزها در من نابود شد ،من ؟
من اما همیشه پرروتر از این حرف ها بودم .موهایم را کوتاه کردم ،خیلی کوتاه و سعی کردم زنده بمانم...
امروز موهایم بلند هستند و من کم کم دارم برای پرواز خودم را اماده میکنم...
برای تحقق رویاهای بزرگم.
او اما یک روز یک قیچی بزرگ به دست گرفت و شروع کرد به چیدن بال هایم.اولین کسی بود که شروع کرد ،که درد قیچی اش مثال زدنی بود.
بعدترش این رویه چیدن مورد توجه همگان قرار گرفت و هی پیشرفت کرد و هی من بی بال تر شدم ، با مرگ دوستم خیلی چیزها در من نابود شد ،من ؟
من اما همیشه پرروتر از این حرف ها بودم .موهایم را کوتاه کردم ،خیلی کوتاه و سعی کردم زنده بمانم...
امروز موهایم بلند هستند و من کم کم دارم برای پرواز خودم را اماده میکنم...
برای تحقق رویاهای بزرگم.
- ۹۴/۰۸/۲۳